سرود

اميد است با استفاده از مطالب ارزش واقعي كار را بفهميد

سرود

۱۱۰ بازديد

مرد يعني كار و كار و كار و كار

يكسره در شيفت هاي بيشمار 


مثل يك چيزي ميان منگنه

روز و شب از هر طرف تحت فشار

 

مرد موجي است هي در حال دو

جان بر آرد تا برآرد انتظار


او خودش همواره در توليد پول

ليك فرزند و عيالش پول خوار


با چه عشقي دائما در چرخشند

گرد شهد جيب او زنبور وار


چون كه آخر شب به منزل مي رسد

خسته اما با لباني خنده بار


جاي چاي و يك خدا قوت به او

مي شود صد ليست در پيشش قطار


از كتاب و دفتر و خودكار ، تا

اسفناج و پرتقال و زهرمار


آن يكي مي خواهد از او شهريه

اين يكي هم كفش و كيفي مارك دار


هر چه مي گويد كه جيبم خالي است

هر چه مي گويد ندارم ، اي هوار


نعره مي آيد : "به ما مربوط نيست

ما مگر گفتيم ماها را بيار"


مرد يعني آن كه با پول و پله

مي شود در خانه ، صاحب اعتبار


مرد يعني سكته ، يعني سي سي يو

ختم مطلب ، مرد يعني جان نثار


خلقتش اصلا به اين درد بود

تا درآرد روزگار از وي دمار